شکوفه انار مامان و بابا، نارمیلا جونشکوفه انار مامان و بابا، نارمیلا جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

قشنگ ترین اتفاق زندگی

دو ماهگی عشقم

سلام نفسم عشق کوچولوی من دو ماهگیت مبارک. مامان فدای قد و بالات. قربونت برم که هر روز داری بزرگتر میشی                      امروز واکسن هم داشتیم رفتیم بهداشت اول قد و وزنت و اندازه گرفتن. قدت 60 وزنت 5500 بعد قطره فلج اطفال رو دادن بهت که لطف کردی و برگردوندی به خودشون! و دوباره بهت دادن بعدشم واکسنات رو زدن. پاهاتو گرفتم و رومو برگردوندم که نبینم. بمیرم که دردت اومد و جیغ زدی ولی مثل همیشه قوی و صبور بودی و تا چسب بزنن اروم شدی. افرین عروسکم. خداروشکر خونه هم زیاد اذیت نشدی. کمپرس سرد گذاشتم برات . مدام تبتو چک میکردم...
25 آبان 1392

پــــــــــــارک . . .

عشق کوچولوی من امروز 28 شهریور من و تو و مامانجون برای اولین بار بدون ماشین رفتیم بیرون البته شما با کالسکه بودی خانم خانما. یکم پیاده روی کردیم و تو هم کل مسیرو خواب بودی ! شب هم برای اولین بار رفتیم پارک و بعد هم رستوران. بازم خواب بودی و مجبور شدیم تو خواب از اولین گردشت عکس بگیریم. راستی شب هم تب کردی و تبت به 38 رسید. داشتم دق میکردم. با بابایی بهت قطره دادیم و تا 4 صبح بیدار بودیم و شیفتی یا رو پا تابت میدادیم یا تو بغل میچرخوندیم چون حال نداشتی و نمیخوابیدی. فداتشم همش ناله میکردی. بالاخره ساعت 4 بابایی موفق شد بخوابوندت. تبت هم اومد پایین خداروشکر. چند تا از عکسای خانم خوابالو تو پارک      &...
25 آبان 1392

روز دختر

سلام عزیزدلم   مامان فدات شه امروز داشتم ازت عکس میگرفتم که یه دفعه سه بار پشت سر هم گفتی آغوووو   دقیقا تو چهل روزگی 5 هفته و 5 روزگی ذوق مرگ شدم من قربونت برم با اون صدای قشنگت.               تازشم امروز روز دختره. من یه مامان خوشبختم که تو فرشته کوچولو دختر ناز منی. روزت مبارک دخترک آسمونی من.   قابل شمارو نداره خانم خانما . . .                              عــــــــــــــــــاشقت...
16 شهريور 1392
1